پروپوزال چیست :
در واقع پروپوزال یک طرح برای برآورده کردن یک نیاز می باشد . چیزی شبیه یک طرح یا پیشنهاد است که در ذهن شما وجود داردکه به افراد یا گروهی خاص ارائه می گردد و اغلب به صورت یک طرح رسمی و کتبی می باشد . پروپوزال دارای قسمت های مختلفی می باشد :
* عنوان موضوع :
در انتخاب موضوع باید علاقه خود را در نظر بگیرید همچنین موضوع باید طوری باشد که خواننده را خسته نکند . موضوعی خوب است که واقع بینانه و عملیاتی باشد و به صورت مختصر و مفید در نظر گرفته شود
* بیان مسئله :
در این قسمت باید خواننده دلیل تحقیق شما در این موضوع را متوجه شود و مطالب عنوان شده به صورت همگن باشند .اگر اینگونه نباشد و مطالب را گسسته بیان کنید ذهن مخاطب را از هم پاشیده اید .
* ابزار تحقیق :
در حقیقت می توان از ابزارهایی برای انجام تحقیق بهره برد از جمله تدوین پرسشنامه یا بررسی اسناد موجود در کتابخانه ها .
* پیشینه تحقیق :
در این قسکت کارهای انجام شده در گذشته را بیان کنید و چگونگی کمک گرفتن از آن ها و از نقاط قوت و ضعف کاهای گذشته بهره لازم ببرید .
* روش و مراحل تحقیق :
مهم ترین بخش از پروپوزال است که در آن به بیان کارهای انجام گرفته و یا کارهایی که قرار است انجام شود پرداخته می شود .
* نتایج قابل حصول :
در حقیقت باید به طور خلاصه اهمیت کاربرد نتایج در برآورده کردن نیازها و رفع محدودیت ها پرداخت .
یک پروپوزال قوی طرحی است که امتیاز آن توسط بخش بررسی مطالعات یک موسسه یا نهاد تحقیقاتی اعطا کننده بودجه داده می شود . همچنین یک محتوای علمی قوی باعث می شود پروپوزال پژوهشی ما هم قوی باشددر عین حال کیفیت نگارشی پروپوزال باعث بالا رفتن کیفیت پروژه تحقیقاتی می گردد .
چگونه یک پروپوزال یا طرح پیشنهادی بنویسید :
نوشتن یک پروپوزال خوب مهارت مهمی در بسیاری از مشاغل، از مدرسه تا مدیریت کسب و کاراست. هدف از یک پروپوزال ، حمایت از طرح شما با اطلاع رسانی به افراد مناسب است. ایده ها یا پیشنهادات شما احتمالا مورد تایید قرار می گیرند در صورتی که بتوانید آنها را به شیوه ای واضح، مختصر و جذاب ارائه دهید. دانستن چگونگی نوشتن پروپوزال قانع کننده و جذاب برای موفقیت در بسیاری از زمینه ها ضروری است. پیشنهادهای متعددی از قبیل پیشنهادهای علمی و پیشنهادهای تالیف کتاب وجود دارد .
- مخاطبان خود را مشخص کنید :
باید مطمئن شوید که در مورد مخاطبان خود فکر می کنید و در مورد موضوع خود قبل از شروع نوشتن آنچه که قبلا می دانید یا نمی دانید و این به شما کمک خواهد کرد که ایده های خود را با تمرکز بیشتر و موثرتر ارائه دهید. ایده خوبی است که تصور کنید خوانندگان شما مشغول خواندن یا در حال خواندن هستند، و نه مستعد به دادن ایده های خود به هر مورد خاص در حقیقت توجهی به ایده های شما ندارند .
چه کسی پروپوزال شما را خواهد خواند ؟ آنها چه میزان آشنایی با موضوع شما دارند ؟ برای تعریف و ارائه اطلاعات پسزمینه اضافی به چه چیزی نیاز دارید؟
لحن خود را تغییر دهید تا انتظارات و خواستههای برآورده نشده خود را برآورده کنید .آنها چه میخواهند بشنوند ؟ موثرترین راه برای رسیدن به آنها چه خواهد بود ؟ چطورمیتوانید به آنها در درک آنچه سعی دارید بگویید کمک کنید ؟
- موضوع خود را تعریف کنید :
برای شما روشن است که مسئله چیست، اما آیا این موضوع هم برای خواننده تان روشن است ؟ همچنین خواننده شما معتقد است که شما واقعا می دانید که در مورد چه چیزی صحبت می کنید؟ شما میتوانید از شخصیت خود، یا نوشتن شخصیتتان ، با استفاده از شواهد و توضیحات درتمام این پروپوزال برای پشتیبانی از اظهارات خود حمایت کنید .
با تنظیم مسئله به درستی، شما شروع به متقاعد کردن خواننده می کنید که فرد مناسب برای توجه کردن آن هستید. وقتی این قسمت را برنامه ریزی می کنید، در مورد موارد زیر فکر کنید :
وضعیت این مساله به چه صورت اعمال میشود؟
دلایل این موضوع چیست ؟
آیا ما مطمئن هستیم که آنها، و نه دیگران، دلایل اصلی هستند ؟ ما از کجا مطمئن هستیم ؟
آیا تاکنون کسی سعی کردهاست با این مساله مقابله کند ؟
اگر بله چرا ؟ آیا این کار موثر بودهاست ؟
اگر نه، چرا نه ؟
نشان دهید که تحقیق و ارزیابی جامع در مورد این موضوع انجام داده اید.
- راهحل خود را مشخص کنید :
راه حل شما در یک پروپوزال باید صریح و آسان باشد تا درک شود . . زمانی که موضوع را مشخص کردید، چگونه میخواهید آن را حل کنید ؟ موضوع خود را تا جایی که ممکن است به بخش های کوچک تر تقسیم کنید تا قابل اجرا گردد .
در یک پروپوزال شما باید یک مشکل را تعریف کرده و برای آن راه حلی ارائه دهید که خوانندگان بدبین و شکاک از آن حمایت کنند ..
هدف اصلی شما این است که به طور کامل به اهداف پروژه خود دست پیدا کنید . به راهحل های خود در رابطه با اهداف تعیین شده در ژورنال فکر کنید . اهداف فرعی اهداف دیگری هستند که شما میتوانیددر پروژه خود آن ها را به دست آورید
یک روش مفید برای فکر کردن در مورد راهحل شما عبارت از " پیامدها " و " نتایج "است . به عنوان مثال , اگر پروپوزال شما برای یک پروژه کسب وکار است و هدف شما "افزایش سود " است , یک نتیجه ممکن است " سود بردن از 100000 دلار " باشد. برای مثال اگر پروپوزال شما در مورد یک پروژه علمی باشد میتواند یک واکسن یا یک داروی جدید را تحویل دهد . خوانندگان پروپوزال ها بدنبال نتایج هستند , زیرا آنها بهترین گزینه برای تعیین "ارزش " پروژه هستند .
- مولفههای سبک را در ذهن خود داشته باشید :
بسته به پروپوزال شما و این که چه اشخاصی آن رامیخوانند , باید برای تناسب با سبک خاصی از افراد نوشته تان را آماده کنید . آنها چه انتظاری دارند ؟ آیا آنها به نوشته شما علاقه دارند ؟
چطور میخواهید قانعکننده باشید ؟ پروپوزال های پیشنهادی میتوانند از درخواستهای عاطفی استفاده کنند , اما همیشه باید بر حقایق به عنوان بستر اصلی بحث تکیه کنند . برای مثال , پیشنهاد شروع یک برنامه حفاظت از گونه پاندا میتواند به این موضوع اشاره کند که برای فرزندان نسلهای آینده چقدر غمانگیز است که هرگز یک پاندا را نبینند , اما نباید در آنجامتوقف شود . لازم است استدلال خود را بر روی حقایق و راهحلهای پیشنهادی برای متقاعد کردن دیگران مطرح کنیم .
*بیش از حد , کلمات اختصاری مبهم , یا زبان پیچیده در نوشتار خود استفاده نکنید . در صورت امکان به زبان ساده و رک بنویسید *
- یک طرح کلی بنویسید :
این بخشی از پروپوزال نهایی نخواهد بود , و به شما کمک میکندافکارتان را سازماندهی کنید . دقت کنید که قبل از شروع همه جزئیات مربوطه را بدانید .
طرح کلی تان باید شامل مشکل شما , راهحل شما , نحوه حل آن, چرا که راهحل شمابهترین است , و یک نتیجهگیری باشد . اگر شما یک پیشنهاد اجرایی را بنویسید، باید مواردی مانند تجزیه و تحلیل بودجه و جزئیات سازمانی را شامل شود.
نوشتن پروپوزال یا طرح پیشنهادی شما :
1 - از یک مقدمه شرکت شروع کنید :
این مقدمه باید با یک شوک شروع شود . در حالت ایدهآل , شمامیخواهید خوانندگان تان از یک موضوع به وجد آمده باشند . طرح پیشنهادی خود را هدفمندو مفید بنویسید . از برخی اطلاعات پسزمینهای برای به دست آوردن خوانندگان خود در این مقوله استفاده کنید . مطمئن شوید که چیزی که با آن شروع میکنید یک واقعیت است و نه یک نظر .
2 – مسئله را بیان کنید (مشکل را بگو) :
بعد از مقدمه شما وارد اصل کار خواهید شد اگر خوانندگان شما اطلاعات زیادی در مورد این شرایط نمیدانند اطلاعات لازم را به آن ها بدهید . مشکل چیست ؟ چه چیزی باعث مشکل میشود ؟ این مشکل چه تاثیری دارد ؟
3 – یک راه حل پیشهاد کنید :
این مهمترین بخش از پروپوزال شما است . راهحل این است که درکجا به این مساله رسیدگی خواهید کرد , چرا این کار را به این روش انجام میدهید و نتایج آن چه خواهد بود . برای اینکه مطمئن شوید که یک طرح پیشنهادی قانعکننده دارید , در موردموارد زیر فکر کنید :
تاثیر بزرگتر ایدههای خود را توضیح دهید . ایدههایی که به نظر میرسد قابلیت کاربردمحدودی دارند , ممکن نیست به عنوان ایدههایی که میتوانند اثرات گستردهای داشته, شور و شوق خوانندگان را به همراه داشته باشند .
خوانندگان شما باید به شما اطمینان دهند که میتوانید این مشکل را به طور موثر حل کنید.. در واقع تمام چیزهایی که مینویسید , باید به مشکل و یا نحوه حل آن توجه کنید
از نظرات خودتان دوری کنیدو به تحقیقات دیگران تکیه کنیداگر پروپوزال شما ثابت نمیکند که راهحل شما جواب میدهد , راهحل مناسبی نیست . اگرراهحل شما عملی نباشد , آن را تغییر دهید . در مورد نتایج راهحل خود نیز فکر کنید . درصورت امکان , آن را آزمایش کنید و در صورت نیاز , راهحل خود را بازبینی کنید .
4 – برنامه و بودجه خود را ذکر کنید :
چه زمانی پروژه شروع میشود ؟ به چه سرعتی پیشرفت خواهد کرد ؟ چگونه هر مرحله برروی دیگری بنا میشود ؟ آیا میتوان کارها را به طور همزمان انجام داد ؟ موشکافی این امکان را به خوانندگان تان میدهد که شما وظایف خود را انجام دادهاید و پول آنها را هدر نخواهیدداد .
دقت کنید که پیشنهاد تان از نظر مالی منطقی باشد . اگر میخواهید یک ایده برای یک شرکت و یا یک فرد مطرح کنید , بودجه آنها را در نظر بگیرید . اگر نتوانند طرح شما را تقبل کنند , این کافی نیست . اگر این کار متناسب با بودجه آنها باشد , مطمئن شوید که چراارزش زمان و پول آنها را دارد .
5 – نتیجه گیری کنید :
این باید مقدمه شما را منعکس کند , و به طور مختصر پیغام عمومی شما را جمعبندی کند . اگر در مورد طرح پیشنهادی تان عواقبی وجود دارد , به آنها توجه کنید .مزایای پیشنهاد تان را مشخص کنید و به خانه برگردید و فواید آن بیشتر از هزینهها باشد .مخاطبین خود را تنها بگذارید و به آنها فکر کنید . و مثل همیشه , از آنها به خاطر توجه به طرح شما و صرف زمان برای طرح تان تشکر کنید .
6 – کارتان را ویرایش کنید :
در نوشتن , ویرایش , و طراحی این طرح پیشنهادی بسیار دقیق باشید .بازنویسی کنید تا طرح تان شفاف و مختصر شود , از دیگران بخواهید که آن را نقد و ویرایش کنند , و اطمینان حاصل کنید که این طرح جذاب و مفید است . مجموعه دیگری از چشمها روی کار شما مطالعه می کنند . آنها قادر خواهند بودمسائلی را که ذهن شما نسبت به آنها نابینا شدهاست , نشان دهند . ممکن است مسائلی وجود داشته باشد که شما به طور کامل به آن ورود نکرده اید . اصطلاحات حرفهای و کلیشه را حذف کنید ! اینها باعث میشود که شما تنبل به نظر برسید ونتوانید در مسیر درک بهتر قرار بگیرید . زمانی که یک کلمه کوتاه درست همین کار رامیکند , از یک کلمه طولانی استفاده نکنید . هر زمان که ممکن است در استفاده از کلمات مجهول اجتناب کنید . کلمات مجهول میتواند معنای جمله شما را مبهم کند . این دو جمله را با هم مقایسه کنید : " پنجره از زامبی شکسته بود " و "زامبی پنجره را شکست " در آغاز , شما نمیدانید چه کسی پنجره را شکست : این زامبی است؟ یا پنجره توسط زامبی بود و تصادفا هم شکسته میشد ؟ دوم , شما دقیقا میدانید که چه کسی شکستن را انجام داد.
7 – کارتان را اصلاح کنید :
هر اشتباهی در طرف شما باعث میشود که شما کمتر تحصیلکرده و کمتر معتبر به نظر برسید و احتمال اینکه شما مورد تایید قرار بگیرید را کاهش دهید . دقت کنید که قالببندی شما با هر آنچه که دستورالعمل نیاز دارد , هماهنگ باشد . پس بر روی ویرایش کار خود تمرکز کنید .
اصول نگارش پروپوزال :
· استفاده از فعل ها به صورت زمان آینده
· استفاده از پاراگراف های کوتاه حداکثر در 10 سطر
· استفاده از فونت و اندازه قلم مناسب
· استفاده نکردن از اصطلاحاتی که با عاطفی خاصی دارند از قبیل متاسفانه – خوشبختانه و ....
· کد گذاری مطالب بر اساس یک نظم منطقی (شماره یا حروف)
· پرهیز از اشتباه در نگارش کلمات و جمله بندی ها
· استفاده از اعداد و ارقام فارسی و انگلیسی در متن های نوشته شده به زبان های استفاده شده
نوشتن یک مقاله ساده است،اما جذب کردن خواننده کمی دشوار.امروزه شما در اینترنت میتوانید مقاله های مختلف و گوناگونی را پیدا کنید و بخوانید اما با این حال شما فقط جذب چند مقاله میشوید.مقاله هایی که دارای تکنیک خوب و محتوای خوب هستند.
همه مردم میتوانند مقاله بنویسند اما نوشتن یک مقاله جذاب نیازمند کمی تامل و تکنیک است. شما باید ایده ها و افکار خود را جمع بندی کنید و شروع به نوشتن یک مقاله کنید.جذب شدن خواننده آسان است.شما باید بتوانید پاراگراف های بزرگ را به پاراگرافهای کوچکتر تبدیل کنید. یک پاراگراف بزرگ مانع بزرگی است،خواننده شما قبل از اینکه به قسمتهای جذاب و ارزشمند مقاله شما برسد بدلیل وجود مانع یعنی یک پاراگراف بزرگ دست از خواندن میکشد و یک مقاله دیگر را مطالعه میکند.
شما به یک جمله کوتاه و موثر نیاز دارید.اولین پاراگراف میتواند شامل یک یا دو جمله جذاب و گیرا باشد. با جمله ایی که کوتاه و آسان است شروع کنید.به خواننده خود ثابت کنید که برای وقت و خود او ارزش بالایی قایل هستید. با اینکار میتوانید آنها را بصورت ناخودآگاه تشویق به خواندن جملات بعدی کنید.
بطور کامل پاراگرافهای خود را کوتاه کنید
شما چند پاراگراف را خوانده اید و جذب آن نشده اید؟صادق باشید،شما چندبار خواننده خود را از دست داده اید؟اگر شما بیش از حد توضیح دهید خواننده خود را خسته و کسل میکنید و در نهایت او را از دست میدهید.
از سوی دیگر پاراگرافهای کوتاه مبهم هستند،آنها برای خواننده آسان هستند و او احساس بهتری پیدا میکند.خوانندگان صفحه خود را بالا پایین میکنند تا متن دلخواه خود را پیدا کنند.بنابراین پاراگرافها باید بگونه ایی باشند که دارای اطلاعات مفید،مختصر و جذاب باشند که خواننده را وادار به خواندن بیشتر کند.باید به خوانندگان خود فضا برای رویا پردازی بدهید.
داشتن فضای خالی بین کلمات،مانند نفس کشیدن بین صحبت کردن است.
کوتاه به این معنا نیست که مقاله شما نمیتواند زیبا،پرمعنا و سبک باشد.اشتباه نکنید،باید کوتاه باشد اما نباید معنا و مفهوم خود را از دست بدهد.هنگامی که شما کوتاه مینویسید،کلمات شما بی معنا و بی ارزش نمیشوند بلکه قدرت میگیرند.
پس برای نوشتن یک مقاله خوب شما باید ذهن خود را آزاد بگذارید و بر روی کلمات و جملات خود تمرکز کنید.خواندن کتابهایی دارای قلم قوی هستند میتواند به شما در این زمینه کمک کند.
شش نکته طلایی برای نوشتن
نوشتن
کم نیستند افرادی که دوست دارند بنویسند اما نمیدانند از کجا شروع کنند و از که راهنمایی بگیرند. چه کسی بهتر از نویسندههای مشهور میتواند راههایی پیش پای نوقلمها بگذارد؟
به گزارش ایسنا، هریک از نویسندهها راه و روش مختص خودشان را برای نوشتن دارند، اما در همین وادی هم یکسری اصول ثابت وجود دارد که میتواند به پیشروی بهتر تازهکارها کمک کند.
«هافینگتون پست» در این گزارش شش راهنمایی کوتاه به علاقهمندان به نویسندگی را اینگونه توضیح داده است:
رد شدن از سد صفحه خالی
«چارلز بوکوفسکی» میگوید: من مینویسم چون خودش میآید. بعد باید بابت آن به من پول بدهند؟
برخلاف «بوکوفسکی»، نوشتن برای بسیاری اینقدر هم ساده نیست. نوشتن انرژی ذهنی و فعالیت زیادی از حافظه آدم میطلبد و اگر سعی کنید در نوشتارتان صادق و باز باشید، احساس آسیبدیدگی هم میکنید. نوشتن به تنهایی، فعالیت دشواری است. اگر درد نشان دادن اثر به دنیا و تحمل بار قضاوت دیگران را هم به آن اضافه کنیم، به راحتی به سمت ترک این وادی پیش میروید. راه حلی که برای این مشکل توصیه میشود چندان ساده نیست، اما به شدت تأثیرگذار است: به خودتان اجازه بد نوشتن بدهید و فقط دست به کار شوید.
«آنه لموت» نویسنده، مقاله جالبی درباره اینکه چرا چرکنویس نویسندهها اینقدر افتضاح است، نوشته و در آن آورده است: من نویسندگان بسیار بزرگی را میشناسم، نویسندگانی که دوستشان دارید، زیبا مینویسند و پول خوبی درمیآورند و حتی یکی از آنها به صورت روتین با احساس اشتیاق و اعتماد به نفس فراوان نمینویسد.
مطمئن باشید حتی یکی از آنها هم در چرکنویس اولش باشکوه نمینویسد. خیلی خب، یکی از آنها اینطوری است، اما ما آن را خیلی دوست نداریم.
مقاله «آنه» احساس خوبی درباره نوشتن در تازهکارها پدید میآورد. او به وضوح توضیح میدهد که تمام نویسندگان بزرگ با اولین دستنوشتههای خود درگیر هستند. بنابراین از بزرگترین سد که همان صفحههای سفید است عبور کنید و فقط بنویسید.
اصلا نترسید که چرکنویستان ممکن است بد از کار دربیاید. ممکن است این اتفاق بیفتد اما اشکالی ندارد. تقریبا تمام نوشتههای خوب با نسخههای اولیه بد شروع میشوند. شما باید از جایی شروع کنید.
با نوشتن، نوشتن هر چیزی روی کاغذ شروع کنید.
کلیشهها را به باد بسپارید
کلیشهها را فراموش کنید! البته اگر عملی کردن آن هم به راحتی گفتنش باشد. کلیشهها ما را در برگرفتهاند و به طرز تعجبآوری اجتناب از آنها کار سختی است. کلیشهها عبارتهای بیمزه و تکراری هستند که خوانندگان شما را به هیجان نمیآورند و موجب تشویق و تأثیرگذاری روی آنها نمیشوند.
کلیشهها زبان ما را در هر دو بُعد کلامی و نوشتاری تحت تسلط خود درآوردهاند. دلیلش این است که ما دائم آنها را میشنویم بنابراین وقتی میخواهیم خودمان را بیان کنیم آنها اولین عباراتی هستند که به ذهن ما میآیند.
دقیقا مشکل هم همین است: کلیشهها بارها و بارها به گوش ما خوردهاند و ما نه آنها را به افکار و اجسام بهخصوص پیوند میدهیم و نه بسیاری از افکار و اجسام را به آنها. واقعیت این است که کلیشهها آنچنان عام هستند که میتوانید آنها را به هر ایدهای نسبت دهید و خنثیشان کنید. این مسأله ربط زیادی به این دارد که ما موقع خواندن، کلمات و عبارات را چگونه درک میکنیم. هر چه با یک اصطلاح یا عبارت آشناتر باشیم، بیشتر موقع مطالعه سعی میکنیم آن را نادیده بگیریم.
بهترین راه برای جلوگیری از این مشکل، استفاده از زبانی دیگر برای توضیح مفاهیم آشناست. این، نوعی تعادل برقرار کردن دقیق است که نه متن آنقدر متفاوت باشد که خواننده مفهوم شما را درک نکند و نه اینکه آنچنان آشنا باشد که کارتان خستهکننده شود. به بیانی دیگر، خواننده باید احساس کند مفهوم شما جدید اما معتبر است.
شبیه حرف زدن بنویسید
تنها از طریق نوشتن و نه رویاپردازی است که میتوانیم سبک نوشتاری خود را ارتقا دهیم. «پی. دی. جیمز» رماننویس و «المور لئونارد» فیلمنامهنویس به خوبی از اهمیت خوانندهها آگاه بودند. «لئونارد» هرگز اجازه نمیداد «خوب» نوشتن، راه روایت یک قصه عالی و درگیر کردن خوانندهها را سد کند. او میگوید: اگر متن شبیه نوشتهها باشد، دوباره مینویسمش.
نوشتن مثل حرف زدن، آنقدر که به نظر میرسد آسان نیست.
«کورت ونهگات» در فهرست قوانین نوشتن با سبک توضیح میدهد که وقتی به روش صحبت کردنش مینویسد، نتیجه بهتری میگیرد: «من به شخصه فهمیدهام که وقتی شبیه فردی از ایندیاناپلیس که خودم هستم مینویسم، بیش از همیشه به خودم اعتماد دارم و دیگران هم همینطور.
«لئونارد» در این زمینه راه حل خوبی پیشنهاد میدهد: تصور کنید همانطور که دارید تایپ میکنید، فردی روبهرویتان نشسته و در حالی که شما دارید با او حرف میزنید، در حال نوشتن است.
از کلمات کوتاه، جملات کوتاه و پاراگرافهای کوتاه استفاده کنید
وقتی مثل حرف زدن مینویسید، تمایلتان به استفاده از جملات بلندتر، که گاهی طول آنها به یک پاراگراف هم میرسد، بیشتر میشود. اما یکی از مزیات نوشتن این است که میتوانید پیش از اینکه پیامتان به مخاطب برسد، آن را ویرایش کنید.
«دیوید اوگیلوی» اسطوره تبلیغات که خیلی به سر اصل مطلب رفتن بدون تلف کردن وقت، علاقهمند بود، گفته: از کلمات، جملات و پاراگرافهای کوتاه استفاده کنید.
هرگز درباره یک موضوع بیش از دو صفحه ننویسید. این نکته کمتر به ویراستاری و بیشتر به سادهنگاری مربوط است. تا آنجا که میتوانید، سریع سر موضوع اصلی بروید و هر چه سادهتر بنویسید.
درباره استفاده از زبان هم یادتان باشد: «ویلیام شکسپیر» و «جیمز جویس» که از بزرگترین استادان زبان بودند هر چه موضوعشان سطح بالاتر بود، از زبان کودکانهتری استفاده میکردند؛ «هملت» شکسپیر میپرسد: «بودن یا نبودن؟ مسأله این است.» به همین سادگی!
«کورت ونهگات» هم میگوید: طولانیترین کلمه، سه حرف دارد.
با گذر زمان کمتر بنویسید، نه بیشتر
و حالا نوبت به ویرایش میرسد. شاید مهمترین چیزی که بتوان درباره نویسندگی آموخت، نقش ویرایش هستهای در فرآیند نویسندگی خوب است. «جف گوینز» میگوید: کمتر بنویسید، نه بیشتر.
وقتی با مسأله شروع کردن و چرت و پرت نوشتن کنار آمدید، میفهمید که بیشتر فرآیند نوشتن به ویرایش مربوط میشود. در واقع نوشتن یک مطلب کوتاه بیشتر از شما زمان میبرد. شما میبینید که دوبرابر وقتی که برای نوشتن صرف کردهاید، برای ویرایش لازم دارید.
داشتن فردی که کارتان را بخواند و بتواند در این مرحله کمکتان کند، خیلی خوب است. بلند خواندن نوشتهها و ویرایش کردن مرحله به مرحله آن هم همینقدر مفید واقع میشود.
از همه مهمتر لازم است که از فرآیند نوشتار کمی فاصله بگیرید و کلاه ویراستاری سر خود بگذارید. چرکنویستان را تا حد ممکن از دید بیرونی نگاه کنید و از خود بپرسید: پیام را واضح رساندهاید؟ کوتاهترین واژهها را به کار گرفتهاید؟ از سادهترین کلمات و جملات استفاده کردهاید؟
«کورت ونهگات» نویسنده «سلاخخانه شماره پنج»، یک قانون طلایی دارد که موقع ویرایش میتوانید آن را آویزه گوشتان کنید؛ اگر جملهای، حتی خیلی عالی، کارکردی مفید و نو در روشن شدن موضوعتان ندارد، بیرون بکشیدش.
به نوشتن ادامه دهید، حتی وقتی درد دارد
آخرین و مهمترین نکته این است: حتی در مواقعی که گیر کردهاید و هیچ ایدهای به ذهنتان نمیرسد، به نوشتن ادامه دهید و خواهید دید آنچه پیش میآید یکی از بهترین راهها برای خلق یک داستان خوب است.
«جف گوینز» در اینباره میگوید: راز خوب نوشتن، تمرین است. اگر بخواهید در هر کاری موفق باشید، باید تمرین کنید. باید کارتان را جوری قاعدهمند کنید که وقتی دوست هم ندارید، بنویسید و زمانی که کافی است، دست از کار بکشید.